لوریا:
من خیلی از رنگ بنفش خوشم میاد.
جان:
چه خوب، منم رنگ آبی رو خیلی دوست دارم،
بنفشو یه کم کمرنگ کنی میرسی به آبی، رنگ های نزدیکی هستن تقریبا…
لوریا:
آره، رنگ های نزدیکی هستن.
جان:
البته نیازی به اینهمه فلسفه بافی نیست،
دوسِت دارم…
حتی
اگه تو از سفید خوشت بیاد،
من از مشکی
نمی دانم چه مرگش شده
این روزها،
هی میلرزد
وقتی صبح
با صدایی بیدار می شوم و
میدوم سمت پنجره
زنِ همسایه کیف شوهرش را گرفته و مَرد،
پاشنه ی کفشش را بالا میکشد…
کیف و آغوش را با هم میدهد
بی انصاف میلرزد
میلرزد
وقتی ظهر
میروم برایِ خودم سیگار بگیرم
و کنج غربتِ پارک دودش کنم
زن، شامی اش را لقمه میکند و مرد
برایش نوشابه باز میکند…
خنده هایشان کفترها را میپراند
بی انصاف میلرزد
میلرزد
وقتی شب
خودم را به رخوت کاناپه تکیه میدهم
هی کانال عوض میکنم
هی زن نگاهش در نگاهِ مرد گره می خورد و
هی مرد گره را کور میکند و
هی کارگردانِ لعنتی کات نمیدهد
بی انصاف میلرزد
میلرزد
تنها که باشی
دلت حتی
از دیدن یک ” جفت ” کفش هم،
میلرزد
جمعه به جمعه
فصل به فصل
سپری شد . .
اکنون ما مانده ایم
با زمستانی سرد
و جمعه هایی دلگیرتر
که نمیدانیم
دلتنگی های دل بخار گرفته را
به گردن کدامیک بیاندازیم . . .
هر روز فراموش می کنم
که رفت
که نیست
که ندارمش …
خودم را سرگرم می کنم
با کار
با کتاب
با موسیقی….
شب ؛
اما
همه چیزش فرق می کند
جای خالی اش عمیق تیر می کشد:) ….
#GN
یک چیزهایی هست ک نمی شود به دیگری فهماند…نمی شود گفت
آدم رامسخره میکنند…
هرکسی مطابق افکارخودش دیگری راقضاوت میکند…
زبان آدمیزاد مثل خوداوناقص وناتوان است…
- انواع متن زیبا (۳۲۷)
- دل نوشته های مجنون (۶)
- متن اهنگ (۹۷)
- متن های قدیمی یا دستهبندی نشده (۳۸۶)
- معرفی نرم افزار (۲)
- نوحه ، مذهبی (۲۳)