آن عهدو پیمانی که بستی را رها کردی
در قلب خود کینه بجای مهر جا کردی
صد قفل بر قبلم زدم تا جای تو باشد
افسوس این قفلها را یکباره وا کردی
ازخود گذشتم تا تو آرامش بگیری
درجانم اما توچه آشوبی به پا کردی
احساس من در زیر پاهای تو جا مانده
با قلب و احساسم چرا اینگونه تا کردی؟
چند روز میشد که بدور از غصه ها بودم
اما دوباره غصه هایم را صدا کردی
در سینه ام عشق تو بود و یک دل آرام
با حرفهایت عشق را از من جدا کردی
درگیر بودی روز و شب با بغض و تشویشت
دنیای من را پای بدبینی فدا کردی
گفتی ندیدم باتو هرگز لحظه ای آرام
من را حواله سوی درگاه خدا کردی
با واژه هایی تلخ به زانویم درآوردی
اینبارهم چونان گذشته ات خطا کردی
همچون بهاری با طراوت بوده ام باتو
فصل تمام زندگیم را شتا کردی
بر روح من زخمی نهادی تا ابد باقی
گویی که زخمم را به سیف لا فتی کردی
از فضل تو کارم شده بغضی پر از حسرت
تبریک می گویم که غم بر من عطا کردی

- انواع متن زیبا (۳۲۷)
- دل نوشته های مجنون (۶)
- متن اهنگ (۹۷)
- متن های قدیمی یا دستهبندی نشده (۳۸۶)
- معرفی نرم افزار (۲)
- نوحه ، مذهبی (۲۳)