در اول از همه میگم مثه همیشه
این متونی که گفته شد (میخوایی شعر ببینش میخایی متن) طبق هیچ قاعده ادبی گفته نشده طبق قاعده دل گفته شده
پس به قافیه و ردیف توجه نکنید
من آن عصر پاییزی ام (۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴)
من آن عصر پاییزی ام
*
زیبا اما رنگ پریده ، پر برگ اما ریخته
*
پرانرژی اما زرد ، کم باران اما خیس
*
چون پرتقال و انارش دلشاد و ملس
*
پر مه و غبار، اما دلچسب
*
اخرین روز زندگیم همچو یلدا بلند
*
و بهانه ی محفل یاران دور هم
*
و اینک
*
فردا آغاز زمستانی سرد و سپید و بارانی
*
که دگر کس را یاد آن پاییز به پایان رسیده نیست….
*
جز قاب عکسی بردیوار و تماشاگری خسته
*
در اول از همه میگم مثه همیشه
این متونی که گفته شد (میخوایی شعر ببینش میخایی متن) طبق هیچ قاعده ادبی گفته نشده طبق قاعده دل گفته شده
پس به قافیه و ردیف توجه نکنید
بـــیـــــآ مــــَـــهدی جـــان (۲ فروردین ماه ۱۳۹۴)
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
به وقت عبادت فرق پدر را شکافتند
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
پهلوی مادر را درب خانه شکستن
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا که حسن را زهر دادن
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا که سر حسین را از تنش جدا کردند
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا که حق ولایت پدر را به نامردی تمام گرفتن
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا که ارث مادر را ندادند
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا مهدی بنگر به نام اسلام چه ها کردن
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا حق پدر و مادرت را بگیر از ظالمان
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا مهدی بنگر وسعت شیعه کشی را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا دست دزدان را ز بیت المال جدا کن
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بنگر جوانان بی عبادت را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا مهدی بنگر جوانان ریایی را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا مهدی بنگر جوانان رپ و جاز و لائیک را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا مهدی بنگر رباخواران را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا مهدی بنگر لباس های مُد روز را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا مهدی بنگر گوش های خریت را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا مهدی بیا مهدی بنگر در بشریت
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
مهدی تماشا می کنی گیس و کمند پسران را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
تماشا می کنی دختران کوه به سر را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
تماشا می کنی گل عروسان پسر را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
تماشا میکنی این اشرف مخلوقات را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بنگر چگونه ادم بسته دست شیطان رجیم را
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
مپرس مهدی چرا ابلیس سر برخاک ادم نگذاشت
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
مپرس مهدی دلم خون است از کردار بشر
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
کجایی مهدی ؟ بیا مهدی بیا مهدی
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا حکومتِ سر عدلت را به پا کن
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا جهان را پر از عدل و داد کن
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بیا اسلام محمد را رواج ده
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
بـــیـــــآ مــــَـــهدی ، بـــیـــــآ مــــَـــهدی
***
تعجیل در فرج آقا صلوات

اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـد وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم
در اول از همه میگم مثه همیشه
این متونی که گفته شد (میخوایی شعر ببینش میخایی متن) طبق هیچ قاعده ادبی گفته نشده طبق قاعده دل گفته شده
پس به قافیه و ردیف کار ندین
۹ آذر ۹۳ “رفتن غم انگیز”
تو که خطت خاموش است
باز هم مرا خواب نمیبرد
تو که مرا تنها گذاشتی
بازهم مرا خواب نمیبرد
تو که خود دم از تنهایی میزدی
چی شدی ؟ کجایی؟ چرا رفتی؟
میگفتی دوستم داری
کجایی ؟ چرا نیستی در سختی ها کنارم؟ندیدی من تنها شدم؟
ندیدی در بین شهر رسوا شدم من؟رسواییم به گوشت نرسیده مگر؟؟
چه جالب……. منه دیوانه ، دیوانهوار به تو فکر میکنم
ولی تو به فکر دیگری هستید
عجب سخت است این قانون عشق
من تورا دوست دارم ، تو اورا و او دیگری را
قانون دیگری از عشق نزد من است
دوست دارم برایت بگویم “وقتی کسی را دوست داری باید همیشه و همه جا دوستش داشته باشی”
حتی اگه او تورا دوست نداشته باشد
قانون است چه میشود کرد؟
باید با دل صاب مرده کنار آمد
درست است میگویی این شعر ها چرت محض هست
ولی باید بدانی که از روی دل است
دله یک دیوانه که دیوانه وار تا ابد دوستت دارد نازنینم
در اول از همه میگم مثه همیشه
این متونی که گفته شد (میخوایی شعر ببینش میخایی متن) طبق هیچ قاعده ادبی گفته نشده طبق قاعده دل گفته شده
پس به قافیه و ردیف توجه نکنید
۱ شهریور ماه ۹۳ “توبه”
آهای خدا کجایی بیا ببین این بندت اینجا تنها نشسته
مگه نگفتی هیچکی رو تنها نمیزارم
مگه نگفتی همه چیزت منم
مگه نگفتی توبه کن آغوشم بازه برات
اره من همونم،همون که توبه کرد
همون که میخاست آدم درستی شه
ولی… تنها تر شد
تا اینکه همه ازش دور شدن
اره بیا ببین چه بودم و چه شدم
من همونم که هیچکی نفهمید غم داره
همون که همه میگفتن از این شادتر نیست
ولی از درون نابود شد
تو هم انگاری تنهام گذاشتی
مگه توبه منو قبول نکردی؟
مگه اشک منو واسه رسیدن به خودت ندیدی
نزار تنها بمونم تو بیا بشو همدمم
نزار تو این تنهایی بمیرم
بیا دستمو بگیر بلندم کن
چیز زیادی نمیخام میخام توبه منو ببخشی و برم گردونی به زندگی
گذشته منو فراموش کن میشم آدم قدیم همون ادم بی الایش و ساده
در اول از همه میگم مثه همیشه
این متونی که گفته شد (میخوایی شعر ببینش میخایی متن) طبق هیچ قاعده ادبی گفته نشده طبق قاعده دل گفته شده
پس به قافیه و ردیف توجه نکنید
۱ شهریور ماه ۹۳ “اونی که مُرد دیه زنده نمیشه”
اونی که رفته از این جا دیگه بر نمیگرده
بیا و خوبی کن یادگاری هاشو نگه دار
به یادش باش همیشه
که به یادت بود همیشه
یادته همیشه خوب بود باهات؟
حالا اگه بدی کرده تو به حق خوبی هاش ببخش بدی هاشو
بیا و خوبیاهاشو فراموش نکن
بجاش بدی هاشو بخاطر خوبیهاش اتیش بزن
چون دیگه نمیبینیش تو این دنیا
اون رفته از پیش ما رفته
اره این سنگی که میبینی سنگ قبرشه
دیدی چه زود دیر شد؟
اینی که اینجا خوابیده زیر این سنگ
یک روز عاشقت بود جونشو برات میداد
ولی حیف … صد حیف …
حتی عشقو نخاستی واسه یه لظه حس کنی
همیشه داد میزد دوست دارم
نشد یه بار باورش کنی
یادته … یادته همیشه دعا میکرد که زودتر از تو بمیره
چون غم تنها گذاشتن تو زنده بودن کشته بودش
اره این همونه تو این قبرستون تاریک
یادت باشه اون دنیا منتظرته
عشقش واقعی بود
ولی حیف قبولش نکردی
در اول از همه میگم مثه همیشه
این متونی که گفته شد (میخوایی شعر ببینش میخایی متن) طبق هیچ قاعده ادبی گفته نشده طبق قاعده دل گفته شده
پس به قافیه و ردیف توجه نکنید
۳۱ مرداد ۹۳ “دگر هیچ کار نخواهم کرد”
دگر با بانگ اذان بیدار نخواهم شد
دگر زین تنها تر نخواهم شد
،
دگر عاشق نخواهم شد
دگر فارغ از عشق نخواهم شد
،
دگر هستم تا ابد با خدایم
دگر تنها نخواهم شد
،
دگر باید بیایی بر سر مزارم
برای دیدنت چشم انتظارم
،
دگر باید به جای دیدن رویم
بیابید سنگ مزارم را ببینی
،
دگر غم در من راه ندارد
که چون من در قبرستان جا دارم
،
دگر بار شعر نخواهم گفت
که این بود آخرین شعر زندگانی
- انواع متن زیبا (۳۲۷)
- دل نوشته های مجنون (۶)
- متن اهنگ (۹۷)
- متن های قدیمی یا دستهبندی نشده (۳۸۶)
- معرفی نرم افزار (۲)
- نوحه ، مذهبی (۲۳)